جرم شناسي

 

بيماريها و اختلالات رواني

نيروي رواني هر فرد از دقت وفهم وادراك اراده ، هوش عاطفه و  حافظه تشكيل شده است . هر گاه به يكي از اجزاء لطمه وارد شود منجر به پريشاني آشفتگي رواني و دگرگوني در اعمال و رفتار ميگردد . بيماريها و اختلالات رواني به طور مختصر عبارتند از :

عقب ماندگي ذهني

در بحث عقب ماندگي ذهني ، نقص هوش ، نقص عقلاني و ت‍أثير آن در وقوع بزهكاري مورد بحث قرار ميگيرند .

هوش

تعاريف مختلفي از هوش مطرح گرديده است . روانشناسان هوش را قابليت عمومي و استدلال مناسب شخص به تحريكات توصيف ميكنند و معتقدند كه وقتي اعمال و رفتار فردي متناسب با موقعيت باشد آن اعمال و رفتار ازسوي هوش صورت گرفته است. عده اي كسي را با هوش ميدانند كه از عهده فهم مطلبي مشكل برآيد يا رفتار و اعمال خودش را با محيط و  شرايط آن تطبيق دهد.

در هر حال هوش يكي از ارزشهاي اجتماعي است و نوعي توانايي مطلوب تفكر و كردار معقول و منطقي در فرد به شمار مي آيد و همين رفتارها باعث ميشود فرد هوشيار قلمداد گردد . اصطلاح با هوش يا كم هوش در شهر روستا يا كارخانه و دانشگاه ممكن است با عناوين مختلف يا متفاوتي بكار رود .

سن

سن  افراد در تعيين هوش افراد حائز اهميت است . هوش طبيعي در كودكان به موازات سن آنها به تدريج بالا رفته و در سن 16 سالگي به اوج خود ميرسد و از آن تجاوز نميكند . افراد بر حسب عامل رشد طبيعي هم سن و سال خود طبقه بندي ميشوند .

رشد هوش

رشد ميزان هوش تدريجي و منظم است و فقط با پيشامدهايي مانند بيماري و خستگي مفرط ممكن است به ظور موقت  مختل شود .

از سن 30  هوش يك كاهش تدريجي دارد .

طرز تعين ضريب هوش

آزمونهاي رواني براي ضريب هوش را ميتوان به چند قسمت تقسيم نمود :

1- بر حسب مشخصات خارجي يعني پاسخ به سوالات كتبي

2- آزمونهاي مهارتي از طريق انجام كارهاي دستي و ...

3- آزمايش شخصيت يا آزمونهاي شخصيت براي اندازه گيري اميال ، خصايص و عواطف

4- آزمونهاي عملي يعني اندازه گيري جنبه هاي معرف شخصيت همان هوش استعداد و معلومات

سن عقلي

براي اندازه گيري تستهاي مختلفي گرفته ميشد كه عبارتند از :

1- تست بينه و سيمون

2- تست ررشاخ

3- تست TAT

4- تست سزوندي

براي محاسبه بهره هوشي بايد پس از تعيين سن عقلي ، بهره هوشي كه علامت مخفف آن به زبان انگليسي IQ به ترتيب زير عمل ميشود

سن عقلي تقسيم بر سن زماني ضرب در صد

اقسام عقب ماندگيهاي ذهني

1-كور ذهنها (احمقها – عميق ايزوله ، پناهگاهي) : اين افراد دچار شديد ترين درجه نقص عقلاني و هوشي بوده و در مرحله اول بيماري هوش آنها مانند حيوانات است در مرحله دوم بهره هوش آنها كمتر از بهره هوش اطفال سه ساله است و حداكثر بهره هوش آنها از 30 كمتر است . قيافه اين افراد فاقد علامت و نشانه عاطفي و هيجاني بوده آب  دهان آنان معمولاً جاري و برخي نارسائيها در اندام و اعضاي آنها ديده مي شود . گاهاً نيمه ي بدن آنها فلج ، داراي لكنت زبان بوده و از فهم بيان ديگران عاجزند .

2-كندزهنها ( ابلهان – عقب ماندگي شديد) : بهره هوشي آنها بين 30 الي 50 يعني بهره هوشي اطفال سه تا هفت سال است . خواندن و نوشتن را به روش امروزي ياد مي گيرند اما قدرت تمركز حواس و دقت را ندارند . از نظر قيافه تا حدودي معمولي و از لحاظ عاطفي متغير هستند . گاهي پرخاشگر و گاهي آرام و ملايم . اين افراد به مقررات اجتماعي و اخلاقي پاي بند نبوده و در بعضي مواقع حالت خطرناك دارند . اين قبيل افراد در رديف مجامين قرار ميگيرند و غير مسئول اند .

3-كودنها ( كم هوشان ) يا عقب ماندگان سبك : بهره هوشي اين افراد بين 50 تا 70 است . سن عقلی آنها مانند اطفال 10ـ7 ساله است و بطور عادی نمی توانند ادامه تحصیل دهند و باید به طور دائم مورد مراقبت و سرپرستی باشند . نقایص جسمی در آنها کم ، از لحاظ عاطفی بسیار حساس ، خودخواه ، مضطرب ، بیقرار و دارای شخصیت تلقین پذیر هستند .

4-کم استعدادها : بهره هوشی این افراد 70 تا 80 است و از نظر عقلی و مهارتهای عملی سن عقلی آنها ، سن اطفال تا 12 ساله است . این افراد فاقد قدرت استدلال و قضاوت بوده و ابداع و ابتکار ندارند اما آنچه که یاد می گیرند می توانند تکرار کنند .

5-زیر طبیعی ها : بهره هوشی این افراد 80 تا 90 است ، از عهده فهم و ادراک امور پیچیده عاجز و تمرکز کافی و توانائی انجام امور ابداعی را ندارند . با تمرین می توانند کارهای ساده را انجام دهند .از لحاظ اجتماعی سازگار و ثبات شغلی دارند.

علل عقب ماندگيهاي ذهني :

عوامل مهم عقب ماندگی های ذهنی عبارتند از :

الف ) عوامل قبل از دوران بارداری که عبارتند از :

1/ الف ) اختلالات کروموزومی در کروموزومهای جنسی و معمولی

2/ الف ) بیماریهای ژنتیک

3/ الف ) اختلال در غدد مترشحه داخلی مانند غده تیروئید و پاراتیروئید

4/ الف ) اختلالات مربوط به متابولیسم ( سوخت و ساز ) بدن مادر

 

ب ) عوامل دوران بارداری که عبارتند از :

1/ب ) بیماریهای مادر حین دوران بارداری به بیماریهای واگیر دار و ویروسی مانند سفلیس ، سرخچه و . . .

2/ب ) سن مادر که در سنین بیشتر از 35 سالگی احتمال بروز عقب ماندگیها بیشتر است .

3/ب ) سوء تغذیه مادر در دوران بارداری

4/ب ) اختلال و نارسائیهای جفت در رساندن خون

5/ب ) ضربه های وارده بر شکم در دوران بارداری

6/ب ) اثر داروهای شیمیائی

7/ب ) اعتیاد مادر

8/ب ) اثرات اشعه ایکس

9/ب ) حالات روانی و هیجانی ، اضطراب و تشویش مادر

ج ) عوامل حین زایمان که عبارتند از :

1/ج ) زایمانهای سخت و مشکل که سبب کمبود اکسیژن شود.

2/ج ) استفاده از وسایل جراحی

3/ج ) ضربه های وارده بر مغز نوزاد حین زایمان

د ) عوامل بعد از زایمان که عبارتند از :

1/د ) سوء تغذیه و کمبود ویتامین ها و مواد قندی در خون نوزاد

2/د ) ضربات وارده بر مغز کودک

3/د ) ابتلاء کودک به بیماریهای واگیردار نظیر آبله ، مخملک ، آبله مرغان ، مننژیت ، یرقان ، سیاه سرفه ، عفونت روده و معده و انگلها

در صورت عدم مراقبت دقیق در درمان ، در عقب ماندگی های ذهنی حائز اهمیت است . فرهنگ حاکم در جامعه و منزوی نمودن طفل از اجتماع در ایجاد عقب ماندگی ذهنی فوق العاده مؤثر است .

عقب ماندگی از دیدگاه جرم شناسی

جرم شناسان سابقاً معتقد بودند که این عقب ماندگی ها به علت عدم تکوین شخصیت و نقص عقل ، قدرت ایجاد روابط و سازش با دیگران را نداشته و به علت عدم انطباق با زندگی اجتماعی ، اصول اخلاقی و مقررات اجتماعی را رعایت نکرده و در مظان ارتکاب جرم قرار می گیرند . اخیراً عده ای از جرم شناسان با رد نظریات قبلی معتقدند که عقب ماندگی های ذهنی عامل اصلی ارتکاب جرم نیست . اگر عقب ماندگی ها تحت حمایت و حفاظت قرار گیرند مرتکب جرم نشده و مشمول حالت خطرناک نمی باشند چون عقب مانده های ذهنی دارای شخصیتی تلقین پذیر هستند . آلت دست مجرمین قرار گرفته و مرتکب جرم می شوند . مجرمین عقب مانده زودتر از مجرمین باهوش دستگیر می شوند . ارتکاب جرائم در عقب مانده های ذهنی با توجه به وضع جسمی و روانی آنها مختلف است. مثلاً کورذهنها به علت نقص عقل و عدم توانائی در ارتباط با اجتماع و دیگران از سازش اجتماعی عاجز و در بسیاری از موارد دچار تجاوز جنسی می شوند . کند ذهنها بدلیل عدم تکوین شخصیت قادر به کنترل رفتار و اراده ی خود نبوده و عواقب آنرا درک نکرده و از نظر جرم شناسی جرائم مختلفی نظیر سرقت ، اعمال منافی عفت ، ضرب و جرح و حتی قتل را مرتکب می شوند .

کم هوشها از لحاظ رفتار و اعمال خود مسائل مهم قضائی و جرم شناسی را پیش می آورند زیرا شخصیت تلقین پذیر آنها سبب می شود که در قبال برخورد با سرسختی و حالت تهاجمی واکنش نشان داده چون قدرت تجزیه و تحلیل موقعیت جدید را ندارند با رفتار و اعمال غیر عادی خود را در وضع مشکل تری قرار می دهند که ممکن است حتی متوسل به دروغ و خشونت نیز گردند .

اطفال عقب مانده ذهنی اغلب از مدرسه فرار کرده و مرتکب سرقتهای کوچک می شوند . برای پیشگیری از وقوع جرائم باید عقب مانده ها تحت حمایت هدایت و درمان قرار گیرند . عقب مانده ها از لحاظ شیوه درمان و آموزش به سه گروه تقسیم می شوند :

1- آموزش پذیر : که دارای بهره هوشی عادی هستند .

2- تربیت پذیر : که فاقد قدرت اداره خود هستند .

3- غیر قابل علاج ها

معلولین ذهنی آموزش پذیر و تربیت پذیر را می توان با روشهای صحیح علمی و سرپرستی و نظارت دقیق برای زندگی اجتماعی جدید آماده ساخت . درمان و تربیت عقب مانده های غیر قابل علاج امکان پذیر نیست .

جنون

به حالتی اطلاق می گردد که فرد قدرت کنترل اعمال و رفتار خود را نداشته و قادر به انطباق و تکوین شخصیت خویش و مقررات اجتماعی نیست . به عبارت دیگر عقل یا شعور عیار سنج گفتار و کردار و روابط بین انسانها از یک سو و دنیای خارج از سوی دیگر است . هرگاه کمترین آشفتگی در زمینه عقل بوجود آید ، وی قدرت تمیز نیک و بد را نداشته و روابط او نسبت به محیط و مردم نسنجیده و غیر عادی می شود .

پسیکوز چیست ؟

اگر پریشانی و آشفتگی در قلمرو شعور بروز کند جنون حاصله را پسیکوز می نامند که در حقیقت همان جنون های پیشرفته است .

برای تعیین ارتباط بین بیماری جنون با سن ، جنس ، هوش ، زندگی زناشوئی ، شغل ، سکونت در شهرها ، روستاها و نژاد مطالعات وسیعی به شرح ذیل صورت گرفته است :

1-  سن : متوسط افرادی که برای اولین بار به بیمارستان روانی رجوع می نمایند تقریباً 46 سال است . البته بعضی از انواع جنونها در سنین خاصی شیوع می یابند . مانند جنون جوانی یا همان اسکیزو فرنی ، بیشتر در اولین سالهای بلوغ بروز کرده و جنون پیری در سالهای آخر زندگی .

2-   جنسیت : مردان بیشتر از زنان به جنون مبتلا می گردند اما پسیکوزهای پیری و افسردگی در زنان بیشتر است .

3- هوش : میزان هوش در ابتلا به جنون مؤثر نیست و بیماری جنون در میان نوابغ نیز مانند سایر افراد وجود دارد . پیشرفت بیماری ممکن است در هوش و ذکاوت بیمار مؤثر واقع شود .

4-  ازدواج : افراد متإهل کمتر از مجردها و افرادی که از همسر خود جدا شده اند به جنون مبتلا می گردند .

5-      شغل : ابتلاء به جنون در کلیه مشاغل دیده می شود .

6-  زندگی شهری و روستائی : تعداد شهرنشینهایی که مبتلا به جنون شده اند دو برابر روستائیان است .

7-      اختلاف نژادی : واکنشهای پسیکوز در همه ی نژادها دیده می شود .

 

 

 

 

علایم جنون

1- اوهام : عبارتند از عقاید غیر منطقی و نادرست که بیمار به شدت از آن دفاع می کند و شایع ترین آنها عبارت است از :

اوهام گناه و تقصیر : در این حالت بیمار توهم آن را دارد که مرتکب گناهی نابخشوده شده و ممکن است برای رهائی خویش از عذاب روانی دست به خودکشی بزند .

اوهام آسیب و آزار : شخص تصور میکند که علیه او توطئه ای در کار است . مثلاًٌ نقشه هائی برای تهدید و قتل وی طراحی گردیده است و لذا به تصور خود شخص معینی را طراح این نقشه ها تلقی و بنابراین قصد قتل وی را می کند .

اوهام فنا : در این حالت فرد تصور می کند که چند سال است مرده و این روح وی است که بصورت بخار باقی مانده است .

اوهام کنایه و اشاره : شخص تصور میکند که دشمنانش راجع به او صحبت می کنند و یا به زندگی او کنایه می زنند .

اوهام نفوذ : در این حالت فرد بیمار تصور می کند دشمنان او قصد دارند به انواع مختلف وی را تحت نفوذ خود قرار داده و یا در افکار او مداخله نموده و مشوش نمایند .

اوهام جلال و بزرگمنشی : بیمار خود را عالم و مخترع و یا یکی از شخصیتهای معروف تاریخی تصور میکند .

اوهام انهدام جسمی : توهم مربوط به ابتلاء به بیماری غیر قابل علاج از قبیل سرطان و . . . است و بیمار احساس بوی تعفن و پوسیده گردیدن اعضای مختلف بدن خود و یا جابجا شدن بدن خود را می نماید .

نکته

در هریک از حالات فوق شخصیت بیمار نقش مهمی در توسعه آنها دارد .

2- هذیانها : هذیان احساسات غیر ارادی و درک غیر واقعی حواس پنجگانه است . بیمار اشیاء و حوادث عجیب و گوناگونی را بی آنکه محرک واقعی و متناسب در خارج داشته باشد درک میکند . انواع هذیانها عبارتند از :

هذیان شنوائی : شایع ترین نوع هذیان ها ، هذیان شنوائی است . بیمار تصور میکند که صداهائی می شنود که به او دستور می دهند یا از او انتقام می گیرند و ممکن است این صداها را به اشخاصی نسبت دهد که اصلاً نمی شناسد .

هذیان بینائی : بیمار اشیاء و اجساد افرادی را می بند که وجود خارجی ندارند . مثلاً پشت کوه را می بیند .

هذیان لامسه ای : شخص بیمار خزیدن حشرات کوچک در روح و یا زیر پوست ، داخل گوشت و بینی را احساس و گاهاً به تصور اینکه مار یا عقرب در رختخواب او انداخته شده است این عمل را به دیگران نسبت می دهد .

هذیان چشائی : در هذیانهای چشائی شخص طعم بدی را در غذاها و خوردنی ها احساس می کند . متهم کردن دیگران به ریختن سم در داخل غذاها ، آشامیدنی ها از عمده ترین و شایع ترین نوع هذیانهای چشائی است .

هذیان بویائی : بیمار بوی مواد سمی و نامطبوع را در اطراف خود حس و یا در کثیف ترین جاها احساس بوی خوش می نماید .

جنون از دیدگاه جرم شناسی :

بیماران مبتلا به جنون که دچار عدم تعادل شخصیت بوده و حقایق را نمی پذیرند و دچار رفتار غیر عادی و اوهام ها و هذیانها هستند ، هیچگونه بصیرتی به ماهیت کارهای خود نداشته و برای خود و اجتماع خطرناک هستند و اغلب موجب حوادث خطرناکی در اجتماع می گردند .

 

پسیکوزهای مزمن

پسیکوزهای مزمن ، پریشانی های پیشرفته ای هستند که موجب زوال عقل می شوند و عبارتند از :

1- اسکیزوفرنی یا شیزوفرنی و 2- پارانویا

1-اسکیزوفرنی

عبارتست از این که فرد نتواند رفتار و کردارش را با اطرافیان و محیط خود بصورت کلی تطبیق دهد . انواع اسکیزوفرنی عبارتند از :

1-اسکیزوفرنی ساده 2- اسکیزوفرنی هب فرنیک 3- کاتاتونیک 4- اسکیزوفرنی پارانوئید

عامل ابتلا به اسکیزوفرنی ( جنون جوانی ) : به طور دقیق عامل ابتلاء به اسکیزوفرنی وجود ندارد بلکه عوامل مختلفی نظیر جسمی و روانی و اجتماعی توأماً در ابتلاء به اسکیزوفرنی مؤثرند که عبارتند از :

الف ) عوامل بیولوژیک :

در بررسی عوامل بیولوژیک تأثیر ارث ، وضع جسمی ، ضایعات عضوی و طرز عمل غدد داخلی بدن ، ضربات وارده به مغز در زمان تولد و اثرات مواد مخدر مورد توجه قرار می گیرد .

1- ارث : مطابق بررسیهای علمی تعداد بیمارانی که پدر یا مادر آنان مبتلاء به اسکیزوفرنی بوده اند ده برابر افراد عادی و تعداد بیمارانی که پدر و مادر آنان هردو مبتلا به اسکیزوفرنی بوده اند هشتاد برابر افراد سالم بوده است . بیماری اسکیزوفرنی مستقیماً با ارث منتقل نمی شود بلکه با انتقال ژنهای مغلوب زمینه مساعدی برای ابتلاء به وجود می آید .

2- وضع جسمی : با این که هر قسم ساختمان بدنی در بیماران اسکیزوفرنی دیده می شود اما اغلب بیماران اسکیزوفرنی لاغرند .

3- ضایعات عضوی و طرز عمل غدد داخلی : حسب مطالعات مشخص گردیده است که بیماریها و ضایعات عضوی مخصوصاً بیماریهای قلبی و دستگاه عصبی ، زمینه را برای ابتلاء به اسکیزوفرنی مستعد می سازد .

4- ضربات وارده به مغز در زمان تولد : فشاری که در هنگام زایمانهای غیر طبیعی و سخت به مغز نوزاد وارد می شود و به علت کمبود اکسیژن طفل حالت خفگی پیدا نموده و دستگاه اعصاب دچار اختلال و زمینه را برای ابتلاء به اسکیزوفرنی فراهم می کند .

5- اثرات مواد مخدر : اعتیاد به مواد مخدر و مخصوصاً تریاک و مشتقات آن ، حشیش و . . . زمینه را با اثر گذاری در مرکز اعصاب ، برای ابتلاء به انواع بیماریهای روانی فراهم می سازد .

 ب ) عوامل پسیکولوژیک ( روانی ):

این عوامل عبارتند از :

1- کشمکش و ناکامی

2- تإثیر محیط خانواده

3- تإثیر عوامل اجتماعی . در عوامل اجتماعی وضع مسکن و شغل تإثیر به سزائی در وقوع بیماریهای اسکیزوفرنی دارد .

بیماری اسکیزوفرنی از دیدگاه جرم شناسی

به نظر جرم شناسان با اینکه طرز رفتار و اعمال اسکیزوفرنها بر حسب مراحل پیشرفت و انجام آن متفاوت است اما تعداد اسکیزوفرنها در بین زندانیان کم است . در بدو شروع معمولاً اسکیزوفرنها جرائم کم اهمیتی نظیر سرقت از مغازه های بزرگ را مرتکب می گردند ولی پس از پیشرفت بیماری ممکن است جرائم خطرناک تری بدون انگیزه خاص مرتکب شوند . مانند قتل بدون انگیزه ، اعمال منافی عفت در انظار عمومی ، ایجاد حریق عمدی و . . . همه و همه نشانگر ابتلاء مجرم به بیماری اسکیزوفرنی است .

شیوه درمان

بمحض بروز پیش آگهی بیماری یعنی انزوا ، اشتغال به افکار شخصی ، کناره گیری اجتماعی و بی تفاوتی ، حساسیت فراوان نسبت به انتقاد و تغییرات زندگی ، شرم و خجالت شدید ، اشکال در سازش با جنس مخالف باید به پزشک متخصص رجوع شود .

افراد عادی با بروز حالت انزوا و گوشه گیری تصور می نمایند ازدواج و بچه دار شدن سبب بهبود بیمار خواهد شد ولی بالعکس گاهی نیز مسبب تشدید می گردد .

اسکیزوفرنها معمولاً تمایل به خودکشی دارند اگرچه درمانهای داروئی پیش آگهی اسکیزوفرنی را در جهت بهبود تا حدی تغییر می دهد ولی بسیاری از روان پزشکان طرفدار انسولین تراپی در اسکیزوفرنهای تازه ایجاد شده می باشد .

بطور کلی بیماران اسکیزوفرنی جهت بهبود بیماری با شرایط علمی باید بستری شوند . این امر باید توأم با اشتغال بیمار به کار سبک و در بیمارستان به کاری که علاقه دارد ، همراه باشد .

2-پارانویا

مبتلایان به این بیماری معمولاً هوشیار و غیر از موارد توهمی دارای تکلمی پیوسته هستند که غالباً موفق می شوند شنونده را برای موافقت با خود در جهت افکار توهمی همراه سازند .

در این نوع بیماران دو تیپ شخصیت مشاهده می شود :

1- شخصیت پارانویا که از ویژگی های آن ستمدیدگی و بزرگمنشی ، خودخواهی و بی اعتمادی ، زودرنجی و یکدندگی است .

2- شخصیت دیگر حساسیت ، ضعف و خلل پذیری و توهمات زودگذر است .

اختلالات پارانوئید در زنان بیش از مردان است . سن متوسط بیماران 48 سال و معمولاً بین سالهای 35 تا 55 سال شیوع بیماری بیشتر است .

توهم برحسب زمینه و شرح وقایع متنوع هستند که اهم آنان عبارتند از :

الف ) توهم دادخواهی : در زندگی روزمره اغلب مردم خود را بد شانس دانسته و شکست های خود را به بدشانسی نسبت می دهند . اغلب شکاک و گناه مشکلات خود را متوجه دیگران کرده و تصور می نمایند که نسبت به آنان بدرفتاری شده است و در نتیجه عیب جو و فحاش می شوند .

این گونه بیماران برای اثبات حقانیت خود به استدلال پرداخته به مقامات مختلف نامه نوشته و دادخواهی می نمایند و در صورت عدم موفقیت به بدخواهی پرداخته و درصدد انتقام بر می آیند .

ب ) توهم اختراع : بیمار تصور می کند که اختراع وی ربوده شده و دائماً در اطراف همین موضوع شکایت می کند .

ج ) توهم شهوانی : که بیشتر مربوط به زندگی جنسی و عاطفی است .

د ) توهم حسد نسبت به رفتار همسر : معمولاً علائم کوچک و بی اهمیت باعث تعبیرات سوء و خیانت می شود .

ه ) توهم آرتومانی : بیمار خود را طرف توجه و عشق فردی که خبری از عشق او ندارد پنداشته و هر حرکتی از او را به عشق خود تعبیر و تفسیر می نماید.

و ) توهم تعبیری : معمولی ترین این توهمات توهم گزند و آسیب است که بیمار تصور می کند برای او توطئه شده و او را مورد گزند و آزار قرار می دهند .

ز ) توهم بزرگ منشی : توهم بزرگ منشی نیز مانند ستم دیدگی به تعبیرات مختلف بستگی دارد که فرد خود را در مقابل دنیائی از دشمن تصور کرده که برای او حرمت قائل نیستند .

علل ابتلاء به بیماری پارانویا

الف ) عوامل بیولوژیک : مانند ضربه های وارده بر جمجمه ، سوءتغذیه ، اختلال غدد ، بیماریهای عفونی یا ضایعات مغزی در ابتلاء به این بیماری مؤثرند .

ب ) عوامل پسیکولوژیک ( روانی ): این عوامل مهم ترین عامل مولد اختلالات پارانوئیدی می باشند که عده ای مربوط به دوران کودکی و برخی دیگر مربوط به سالهای بعد از دوران طفولیت است .

ج ) تأثیر دوران کودکی : اغلب این افراد در دوران کودکی افرادی گوشه گیر و منزوی و بداخلاق بوده و با بچه های دیگر به ندرت بازی می کند . والدین این افراد اغلب عیب جو ، مقتدر ، سخت گیر بوده ، احساس حقارت و شکست در موقعیت بحرانی زندگی اجتماعی ، شغلی ،‌ زناشوئی و اختلالات جنسی در بروز بیماری پارانوئید مؤثر است .

بیماری پارانویا از دیدگاه جرم شناسی

در نتیجه توهمات ، ستمدیدگی ، ظن و بزرگ منشی ، قضاوت بیمار پارانوئیدی مختل می گردد زیرا ادراک غیر واقعی و اشتباه از وقایع جزئی روزمره باعث مشغولی فکر گردیده و بصورت اوهام آزار دهنده ی جنون آسا می شود و با طرح نقشه هائی از قبل تعیین شده و با برنامه ریزی در صدد ارتکاب جرائم خطرناک تری بر می آید .

اهم جرائم ارتکابی در این گونه بیماران در اصطلاح روان پزشکی ، جرم شناسی و قانونی خطرناک محسوب می شوند .

شیوه درمان

در مرحله اول پارانویا ، روان درمانی فردی و اجتماعی و یا الکترو شوک ممکن است مؤثر واقع شود . اما در موارد پیشرفته این اقدامات بی تأثیر است در صورتیکه بیمار پارانویا تهدید کننده ، مزاحم و مهاجم شود باید بستری شود و تحت مراقبت قرار گیرد .

پسیکوزهای حاد یا جنون ادواری

پسیکوزهای حاد سه دسته اند : 1- مانی 2- ملانکولی 3- مانیاک و دپرسیو

1- مانی : اصطلاح مانی به معنای الهه خشم است . از مشخصات بارز بیماری مانی عبارتند از تحرک ، پرکاری ، هیجان ، عدم آرامش ، بیقراری ، پر حرفی ، لاقیدی و تهاجم و انواع آن عبارتند از :

الف ) مانی خفیف : در بیماری مانی خفیف بیمار هیجان بصورت کار زیاد ، تلاش و فعالیت خستگی ناپذیر دارد . خود را بی نهایت سعادتمند دانسته بدون شک و تردید اظهار عقیده نموده و حالت آمرانه به خود گرفته و هیچ نوع اشتباهی را قبول ندارد . بیمار به ظاهر شخصی باهوش و معاشرتی به نظر می رسد که نقشه های جالبی طرح می نماید . و در هنگام صحبت متکلم وحده بوده و پر جنب و جوش است ؛ با اینکه بیمار حرفهای بی ربط می زند ، ممکن است حرف اولش را تکرار کند . میل به جواب دادن ندارد . میل به خواب ندارد و قدرت تمرکز وی ضعیف است . به ملاقات این و آن می رود و وعده ی ملاقاتهای متعدد می گذارد لیکن سر وعده حاضر نمی شود . ولخرجی کرده و درآمد خود را در مدت کم مصرف می کند . پای بند هیچگونه مقیدات اخلاقی نیست و نیاز مفرط به رابطه جنسی دارد .

ب ) مانی حاد : علائم بیماری مانی حاد همان علائم مانی خفیف است منتها تهییج و فشار فعالیت شدیدتر است . بیمار با صدای بلند حرف می زند و خنده های پر سر و صدا دارد . تحریک پذیر بوده و به دیگران با خشم و غضب دستور می دهد و آواز می خواند . به سرعت تغییر عقیده می دهد و گاهی آرامش نسبی پیدا کرده از رفتار خود آگاه و عذر خواهی می کند . بطورکلی بصیرت و قضاوت او به شدت آسیب می بیند .

ج ) مانی هذیانی : شدیدترین نوع بیماری مانی هذیانی است که طی آن بیمار گیج ، شرور و تهییج شده است . بیمار از محیط اطراف خود بی خبر و هذیانهای سمعی و بصری دارد . روز و شب را به قدم زدن ، آواز خواندن و جیغ زدن می گذراند و رفتارش وحشیانه و بی شرمانه است . به طور کلی رفتاری تمام و کافی را که از یک فرد مجنون سر می زند را انجام می دهد . مدت بحرانی 2 تا 6 ماه طول می کشد .

بیماری مانی از دیدگاه جرم شناسی

مبتلایان مبتلا به بیماری مانی به سبب تغییر ناگهانی و سریع اخلاق و رفتار ، حالت خطرناک برای خود و اطرافیان داشته ، مرتکب جرائمی نظیر هتک ناموس ، ایجاد حریق ، ضرب و جرح ، کلاهبرداری ، سرقت و حتی قتل می شوند .

در بیماری مانی خفیف ارتکاب به اعمال نامشروع نظیر دادن چک بلامحل ، فرار از منزل ، تغییر محل سکونت دائمی و . . . به وفور یافت می شود .

2- ملانکولی : در این نوع بیماری که در بدو شروع افسردگی نامیده می شود ، بیمار ذوق و شوق فعالیت روانی و بدنی نداشته و به نظرش انجام دادن هیچ کاری به زحمتش نمی ارزد . وزن بدن بیمار به شدت به علت بی توجهی به غذا کم شده و دچار بی خوابی و سوء هاضمه می شود . در این بیماری بیمار غیر فعال و منزوی شده و گاهی مضطرب و بهت زده است و بی اراده گریه می کند . در بهت زدگی افسرده که شدیدترین حالت بیماری ملانکولی است بیمار غالباً می خوابد ، از حرف زدن و خوردن امتناع ورزیده دارای تنفس نامرتب و احساس شدید تقصیر گناه و بی چارگی می نماید . در این حالت تنها راه چاره را در خودکشی می بیند .

بیماران زن برای رهائی از زندگی غیر قابل تحمل تصوری خود ابتدا مبادرت به بچه کشی و سپس خودکشی می نمایند . در این میان قتل دسته جمعی خانواده با استفاده از مسموم کردن غذا بعضاً مشاهده شده است .

پسیکوزهای مانیاک و دپرسیو

این بیماری یا بطور ناگهانی و بدون مقدمه و یا به تدریج و به علل جزئی ظاهر می شود . معمولاً اولین بحران در 20 تا 30 سالگی رخ می دهد و بهداً ضربات هیجانی بیماریهای عفونی و همچنین یائسگی ممکن است همه را آشکار سازد .

علل پسیکوزهای حاد

در جنون ادواری عوامل ارثی ، جسمی ، بیماریهای عضوی ، وضع اخلاقی ، فشار روانی و فشار محیط اجتماعی در بروز بیماری مؤثرند .

جنون های ادواری از دیدگاه جرم شناسی

نوع جرائم ارتکابی بیماران مانی با مبتلایان به افسردگی متفاوت است . بیماران مانی حالت خطرناک دارند و ممکن است مبادرت به جنایاتی نظیر قتل و . . . شوند ؛ اما مبتلایان به افسردگی که اکثراً از طبقات مرفه و یا حرفه ای هستند به راحتی می توانند خود را با محیط تطبیق و موقعیت خود را در اجتماع حفظ کنند و گاهی نیز جزو بزهکاران اتفاقی درآیند .

بیماری صرع

 بیماری صرع به معنای از خود بی خود شدن و غافلگیر کردن است . طبق آمار سال 1376 صد نفر در ایران مبتلا به صرع بوده اند .

علائم صرع

از لحاظ بالینی دو نوع حمله صرعی وجود دارد :

الف ) حمله عمومی همراه با از دست دادن شناسائی

ب ) پیش آگهی بیماری که دارای علائم مقدماتی چند ساعت کمتر یا چند روز قبل از بروز حمله صرع نزد بیمار ظاهر می شود . این علائم عبارتند از :

1- اختلالات حرکتی در دست و پا و قسمتهائی از بدن

2- اختلالات حسی نظیر حس درد یا خواب رفتگی ، اختلالات بینائی به شکل ترس از نور ، حس بوهای بد یا خوب یا مزه های بد در دهان .

3- اختلالات روانی نظیر بدگمانی ، پرخاش گری ، ترس و بعضاً سکوت و بی حوصلگی

4- اختلالات احشائی نظیر بی اشتهائی ، یبوست ، خمیازه های مکرر ، افزایش بزاق ، حمله های سرفه و . . .

ظهور حمله صرع

در اثر تشنج عضلات حنجره و قفسه سینه ، بیمار فریادی می کشد و بدون اینکه بتواند تعادل خود را حفظ کند به زمین می افتد و غالباً سر و دست و پای او مجروح می شود . وجود این زخمها به تشخیص بيماري كمك و از نظر پزشكي قانوني حائز اهميت است . در اثر انقباضات ماهيچه ها ، سر به عقب يا به يك طرف منحرف ، آرواره ها و فكين به هم چسبيده و دندانها فشرده است .

غالباً زبان ميان دو آرواره مانده و زخمي شده و لبها نيز ممكن است زخمي شود . رنگ صورت در ابتدا پريده ، سياه رگها درشت و برجسته مي شود . كف خون آلودي از دهان جاري و در پاره اي اوقات ادرار بي اختيار دفع مي شود . تدريجاً تكانها ضعيف شده و بيمار به خواب مي رود و بعد از خواب از سردرد و خستگي شكايت دارد . حمله صرع ممكن است روزي چند بار يا سالي چندبار بروز نمايد .

علل بيماري صرع

1- ضربه جمجمه 2- ضايعات مغزي نظير تومور و خونريزي جمجمه 3- عفونتهاي مغزي مانند سفليس و مننژيت 4- اختلال گردش خون در مغز مانند آمبولي . از علل مهم ديگر مي توان عوارض هورموني ، مسموميتها و بالاخره وجود زمينه خانوادگي و رواني را نام برد .

بیماری صرع از دیدگاه جرم شناسی

مبتلايان به بيماري صرع غالباً كينه توز ، انتقام جو ، دروغگو ، بهانه جو ، لجباز و . . . بوده و. به راحتي نمي توانند خود را تطبيق دهند .

مبتلايان به صرع بعد از حملات صرعي به علت فراموشي در معرض سرگرداني و اختلال حواس قرار دارند و بدن اجاز وارد منازل شده و مرتكب اعمال منافي عفت و سرقت و حتي قتل مي شوند .

عصبي ها

افراد عصبي از لحاظ قواي هوشي سالم ولي از نظر رواني بيمار و در اثر بيماري به قواي عاطفي و ارادي آنان لطمه وارد شده احساسات ، اخلاق و رفتار فرد عصبي نامتعادل ، هيجاني عجول ، بي ثبات و دائماً مضطرب و نگران است .

اضطراب يكي از علائم بارز اين بيماري است . به علت عدم تكامل شخصيت اين گونه افراد خود را بي كفايت احساس نموده و نيازمند به اتكاء و عدم حمايت ديگران هستند . بيمار دائماً‌ مضطرب و درحال ترس است .

عدم كفايت ، توجه مفرط به خود ، سرسختي و انعطاف ناپذيري در بيماران عصبي مانع رفتار عادي ، تطبيق كردار و اعمال آنان در زندگي عادي اجتماعي و ايجاد روابط صميمي با ديگران مي گردد .

انواع بيماريهاي عصبي

1-اضطراب و تشويش : بيماري عصبي ابتدا با تشويش عادي شروع و رفته رفته به شكل يك بحران حاد به صورت حمله در مي آيد كه چند ساعت يا چند روز به طول مي انجامد . بيمار از طپش قلب ، لرزش دست و لبها ، اختلال در تنفس و . . . رنج مي برد . بحران اضطراب ممكن است هنگام روز يا وسط شب روي دهد .

 

حملات اضطرابي

هرگاه بحرانهاي اضطرابي پياپي و بدون فاصله صورت گيرد آن را حمله ي اضطرابي گويند . بي خوابي و فكر درباره مشكلات و مسائل زندگي بحرانهاي اضطرابي را تشديد مي كند . زمينه اضطراب دائمي است اما حملات و بحرانهاي نوروز به وقايع روزمره زندگي از قبيل مشكلات شغلي ، امتحانات ، دلتنگي هاي خانوادگي ، كار زياد و مسئوليت بستگي دارد . مصرف مشروبات الكلي اضطراب را تشديد مي كند .

2-وسواس جسمي : بيماري عصبي وسواس جسمي ، پس از اضطراب و تشويش ، شايع ترين اختلالات بيماران عصبي است . بيمار درخصوص سلامتي خود ، وسواس دارد . احساس ناراحتي در اعضاي مختلف بدن خود علي الخصوص معده ، سينه يا سر نموده ولي نمي تواند وضعيت خود را تشريح نمايد .

علائم مذكور در افراد بين 40 تا 50 سال بروز نموده و در زنان بيشتر از مردان است . وسواس ابتدائاً خفيف و سپس شديدتر مي گردد.

علل بيماري وسواس جسمي

در بيماري وسواس جسمي بيمار براي دفع فشار رواني ، توجه خاصي به جسم و سلامتي خود پيدا مي كند . توجه زياد والدين به وضع جسمي و رواني طفل در بروز بيماري مذكور تأثير كلي دارد .

3-وسواس فكري و عملي : بيمار به يكسري اعمال تكراري براي كاهش اضطرابهاي دروني مي پردازد كه اعمال مذكور غير منطقي است . بيمار از ماهيت آزار دهنده رفتار خود آگاه است اما نمي تواند از انجام آن اعمال خودداري كند . غالباً وسواسهاي فكري به وسواسهاي عملي نظير ترس از باز بودن شير گاز يا مسموميت افراد خانواده مي انجامد .

در بعضي از موارد ترس از ميكروب باعث مي شود بيمار مدام به آب كشي اشياء حتي پول مي نمايد . وسواسيها از ترحم ، تمسخر و مخالفت اطرافيان و بيهودگي عمل خود كاملاً واقف است .اين افراد لجوج و درون گرا بوده تغيير ناپذير و سخت گيرند . اين بيماري در زنان بيشتر از مردان است .

4- عصبي فرسودگي : بيمار احساس خستگي جسمي و رواني ، سردرد و افسردگي نموده و با پيشرفت بيماري اخمو ، ناراحت و منفي باف مي شود . فاقد تمركز حواس بوده و در مقابل كوچكترين تحريك واكنش شديد نشان مي دهد . اين بيماري در جوانان و زنان شوهر دار ناراضي و عقيم بيشتر بروز مي كند .

  علل بيماري فرسودگي

عدم سازش در مقابل موقعيت هاي خاص و فشار عاطفي ، نگراني ها در مورد مسائل خاص زندگي سبب دلسردي و احساس خستگي جسمي و بي حوصله بودن مي شود . بيمار به جاي سازگاري با مسائلي كه پيش آمده واكنش عصبي فرسودگي نشان مي دهد.

5- ترس ( فوبي ) : هر فرد عادي مختصري از بعضي امور ترس را دارد اما ترس عصبي دائم و پايدار از يك شيء و يا موقعيت است . بيمار خود مي داند ترس او بيهوده است ولي نمي تواند خود را از شر آن رها سازد و به عنوان واكنش در برابر هراسها رفتارهاي مختلفي كه براي دفاع هستند از خود بروز مي دهد .

در ابتداي شروع بيماري به اين گونه از افراد كم رو و خجول اطلاق مي شود. هراس از اجتماع شايع ترين نوع بيماري هراسهاست كه در آن بيمار از حضور در مقابل يك يا چند نفر هراس دارد .

علل بيماري ترس

اين نوع بيماري ترس از حوادث خطرناك واقعي و يا سرمشق هائي است كه والدين عصبي به طفل ياد داده اند . مادر از سوسك مي ترسد ، فرزندان خود را نيز به اين ترس دچار مي گرداند .

6- افسردگي : بسياري از امور اجتماعي روزمره مانند نوميدي در عشق ، مرگ ، سانحه ، شكست شغلي و . . . اكثر مردم را غمگين مي سازد . در بيماران عصبي افسرده نيز افسردگي به علل مذكور ايجاد مي شود ولي به سبب احساس حقارت و عدم كفايت بيمار حساسيت زيادي به كوچكترين نوسانات خلقي دارد.

افسردگي قابليت هاي جسمي و عقلاني را پائين مي آورد . بيمار چهره اندوهگين داشته و مايل است كه تنها باشد و از عدم تمركز حواس شكايت دارد . بيش از حد مي خوابد . اختلال اشتها ، كاهش يا افزايش وزن ، كاهش علاقه به فعاليتهاي عادي ، بي تفاوتي ، ضعف حافظه و بروز فكر خودكشي از علائم خاص افسردگي است .

افسردگي هاي عصبي معمولاً پس از دوره ي نسبتاً كوتاهي برطرف مي شوند و يا ممكن است روزها و ماهها طول بكشد .

علل بيماري افسردگي

بعضي از بيماريهاي جسمي ، ناراحتي رواني را نيز به دنبال دارد . بيماري هاي كليوي ، ديابت ، كم خوني ، كم كاري و يا پركاري غدد تيروئيد و هيپوفيز در بروز بيماري افسردگي مؤثرند . مهم ترين علل افسردگي فشارهاي رواني و موقعيت ها و پيش آمدهاي ناگوار زندگي است . شكست عاطفي يكي از علل متداول افسردگي هاي عميق است .

7- هيستري : حالت عصبي مخصوصي است كه با حمله شروع مي شود . بيمار ابتدا در ناحيه حلق يا جناح سينه احساس درد كرده و در مرحله بعد به شدت مي لرزد . ضربان نبض تند و تنفس سريع مي شود . قدرت تكلم از وي سلب و حالت خفقان به وي دست مي دهد ، پس از تشنج بيهوش مي گردد و بالاخره حالت مذكور با خنده و گريه خاتمه مي يابد .

بحرانها هميشه به شدت مذكور نيست . مبتلايات به هيستري غالباً جوان و بالغ بوده و تعداد زنان مبتلا به اين بيماري بيشتر از مردان است . علت واكنش هيستري گاهي به منظور رها ساختن بيمار از يك موقعيت خطرناك يا مجراي بدست آوردن مقام اجتماعي از دست رفته ، احساس گناه ، رفتار ظالمانه و خشن ديگران و حس انتقام مي باشد .

علل بيماري هيستري

در بيماري عصبي هيستري ، بيمار براي گريز از يك موقعيت خطرناك و تهديد آميز نظير ترس از تنبيه ، رفتار خشن و غيره واكنش دفاعي بصورت هيستري دارد . در بين روستانشينان اختلالات عصبي بسيار كم است .

واكنشهاي افتراقي

اين واكنشها به عنوان يك دسته از هيستري ها معرفي شده اند و عبارتند از :

فراموشي – فرار – شخصيت هاي متعدد و راه رفتن در خواب

بیماریهاي عصبي از دیدگاه جرم شناسی

با اينكه اكثر بزهكاران حالت عصبي دارند اما تمام بيماران عصبي بزهكار نيستند . بيماران عصبي غالباً قدرت تشخيص موقعيت خود و كارائي لازم براي انجام كارهاي اجتماعي را دارند . ولي به طور نسبي دچار عدم تعادل رواني بوده و واكنش شديد نشان مي دهند . اينگونه بيماران خودخواه ، دروغگو و بدانديش بوده و در وارد آوردن اتهامات واهي به ديگران ماهرند . به علت عدم پايداري در عواطف بيشتر مرتكب خيانت در امانت مي شوند . مانند اينكه بعضي از افراد هيستريك از اينكه اونيفورم نظامي و يا انتظامي را پوشيده و نقش آنان را ايفا كنند باطناً لذت مي برند .

اختلالات منش و شخصيت

اين اختلالات به موارد زير تقسيم مي گردند :

پسيكوپاتها ( اختلالات پسيكوپاتي ): پسيكوپاتها افرادي هستند كه به علت عدم رشد اخلاقي و فقدان توانائي سازش يا بطور كلي پرورش و رشد معيوب شخصيت ، مقررات و قوانين و آداب اجتماعي را رعايت نمي كنند .

 

علائم پسيكوپاتها

1-  پسيكوپاتها معمولاً باهوش ، پركار ، خوش ظاهر و خوش بيان هستند و با رفتار مؤدبانه و چاپلوسي ديگران را تحت تأثير قرار مي هند.

2-      سود آيند و هدفهاي دوري را فداي لذت آني مي كند .

3-      قادر به فعاليتهاي يكنواخت نمي باشد.

4-      فاقد قضاوت صحيح مي باشند.

5-  افرادي حق ناشناس بوده و در رفتار با ديگران خونسرد و فاقد حس همدردي مي باشند.

6-      نظم و انضباط را رعايت نمي كنند .

7-  به علت فقدان بصيرت نسبت به اعمال خود به دروغگوئي متوسل مي شوند طوري كه از افشاي دروغشان واهمه نداشته بالعكس احساس زرنگي مي كنند .

8-      نسبت به سرنوشت ديگران بي اعتنا و دوستي آنان سطحي است.

اقسام پسيكوپاتها

الف ) اشرار ذاتي : افرادي كه ذاتاً شرور هستند از زمان تولد داراي قوه اي قوي بوده ليكن به علت فقدان حساسيت ، متهاجم و خطرناك بوده و براي ارضاي خاطر خويش از ارتكاب هيچ جنايتي ابا ندارند .

ب ) احساساتي هاي افراطي : افراد حساس ، ترسو ، ضعيف النفس ، مظنون ، بدگمان و حسود مي باشند . واكنش آنان در قبال برخوردها خيلي شديد و غير قابل كنترل است و بدون كمترين تفكر ، خونسردي خود را از دست داده و پس از ارتكاب عملي مجرمانه ابراز ندامت و پشيماني مي كنند .

 بايد توجه داشت كه اكثر افراد احساساتي مفرط مرتكب جرم نشده و گاهاً خود قرباني كلاهبرداران مي شوند زيرا اختلال احساسات منجر به اختلال در منش و عدم تعادل مي گردد.

ج ) افراد بي اراده و ترسو : اينگونه افراد قدرت خواستن و استقامت نداشته و سهل انگار و بي عيب هستند . هرگاه بطور مشروع نتوانند نيازها و خواسته هاي خود را برآورده سازند مرتكب جرائم مختلف مي شوند . در مورد آنها نيز قرباني شدن در مقابل كلاهبرداران صادق است .

د ) بي ثباتها : افراد بي ثبات با اراده هستند اما قدرت ثبات و استقامت در فعاليت اشتياقي را نداشته و شديداً ميل به تغيير شغل دارند .

علل پسيكوپاتها

الف ) عوامل بيولوژيك نظير ضايعات و اختلالات مغزي ، نواقص جسمي مادرزادي ، اختلالات غدد مترشحه داخلي ، فقدان مواد مورد احتياج بدن ، مصرف داروها و انواع مواد مخدر و بي خوابي و . . .

ب ) عوامل خانوادگي

ج ) عوامل اجتماعي

پسيكوپاتها از دیدگاه جرم شناسی

اثر پسيكوپاتي در وقوع جرائم در سه دوره طفوليت ، جواني و بزرگسالي متفاوت است .

الف ) در دوران طفوليت : در دوره طفوليت كم اشتهائي و اختلال در خوردن غذا ، بي خوابي و . . . ممكن است زمينه را در دوره بزرگسالي براي پسيكوپاتي آماده نمايد .

رفتار غير ارادي در اطفال با فرار از مدرسه ، محيط خانواده يا محل سكونت دائمي و ارتكاب جرائم خاص اطفال مقدمه ي پسيكوپاتي در دوره بزرگسالي است .

ب ) دوره جواني : رفتار ضد اجتماعي و غير عادي جوانان با عدم ثبات در اشتغال به كار معين ، ارتكاب به جرائم ، مخصوصاً اعتياد به مواد مخدر ظاهر مي گردد . اجراي روشهاي مختلف راهنماي حرفه اي آنان را قانع نكرده و مكرراً مشاغل آزمايشي را تغيير داده و به دليل عدم تعادل شخصيت فقط مدت كمي به كاري اشتغال دارند . معمولاً با يك تقاضاي ساده عضويت باند بزهكاري را قبول و سپس آن را رهبري مي نمايند. انواع جرائم ارتكابي اين گونه جوانان مخصوصاً سرقت اتومبيل ، اعمال منافي عفت ، سرقت از منازل مخصوصاً ويلاها ، جاسوسي و خيانت به كشور است .

ج ) در سنين بزرگسالي : اين دوره كه ادامه طرز رفتار غير ارادي در دوره جواني است وضع بغرنج تر است . اين افراد براي ارضاي خاطر خود از ارتكاب هيچ جنايتي ابا نداشته ، انجام اعمال خلاف ، اعتياد به مواد مخدر ، هتك ناموس ، فحشا و ولگردي از عمده جرائم اينگونه افراد است . از زجر و آزار دادن ديگران احساس شعف مي كنند . پسيكوپاتهاي بزرگسال با مهارت باندهاي بزهكاري را رهبري مي كنند .

انحرافات جنسي

 انواع انحرافات جنسي عبارتند از :

ü   انحرافاتي كه در اثر شدت و يا ضعف ميل و يا فعاليت جسمي بروز مي كنند .

ü   رفتار جنسي عادي است اما تحت شرايط ضد اجتماعي صورت مي گيرد مانند فحشا

ü   روابط جنسي كه به علت انتخاب طرف مقابل منحرف ناميده مي شود مانند هم جنس بازي

انحرافات جنسي متعدد هستند و اهم آنها به قرار زير است :

1-  ساديسم : در معناي عمومي به انواع زجر و آزار و ظلم اطلاق مي گردد . در جرم شناسي و روان شناسي فردي كه از راه آزار دادن شريك جنسي لذت مي برد و جنون آزار دارد ساديست ناميده مي شود .

آزار ممكن است بدني مانند گاز گرفتن ، شلاق زدن ، كتك زدن ، زخمي نمودن و بالاخره كشتن و يا شفاهي مانند فحش دادن ، تحقير كردن و . . . است .

آزار رساندن از خطرناك ترين نوع اختلالات منش و انحرافات است كه گاهي ممكن است منجر به قتلهاي فجيع گردد . اكثر ساديست ها افرادي ترسو و زن صفت مي باشند .

2-   مازوشيسم : شخص وقتي آزار مي بيند لذت جنسي به او دست مي دهد . اين آزار ديدن بصورت سوزن فروكردن به بدن يا سوزاندن با آتش و . . . نمايان مي گردد . مازوشيسم در زنان بيشتر از مردان شايع است .

3-   فيتيشيسم ( بت پرستي جنسي ) : مبتلايان به انحرافات جنسي بت پرستي به جاي آنكه به جني مخالف خود عشق بورزند با خود او تماس عادي داشته و به يكي از اعضاي بدن وي مانند مو ، دست و . . . عشق مي ورزند .انحرافات فيتيشيسم در مردان بيشتر از زنان شايع است .

4-   مرده پرستي : در اين انحراف تماشا يا تماس با جسد مرده سبب تحريك و ارضاي جنسي مي گردد .

5-   حيوان بازي : در حال حاضر انحراف مذكور در محيط شهرها به ندرت ولي در روستاها عموماًٌ يافت مي شود و در بين مردان شايع تر است .

6-   بچه بازي : در اين نوع انحراف ارضاي جنسي با طفل نابالغ صورت مي گيرد . اين مورد در مردان بيشتر از زنان است .

7-   خودنمائي جنسي : منحرفان مذكور لذت جنسي را بوسيله  ي نشان دادن بدن لخت خود در خيابانها و معابر ارضا مي كنند . عمل خودنمائي در بين مردان جوان و در فصول گرم سال شايع تر است . خودنمائي جنسي در بين زنان بسيار كم و تقريباً نادر است .

8-   نظربازي : اين گونه منحرفان فقط از راه نگاه كردن به اعضاي بدن خود لذت مي برند .

9-   جنون مقاربت : كه در اين حالت مرد و زن فعاليت شديد جنسي داشته و داراي تمايل جنسي ممتد بوده و همه ي امور زندگي خود را در اطراف اين فعاليت متمركز مي كنند .

10-  زنا با محارم      10-     فحشا     11 -  هتك ناموس    12 -   همجنس بازي

علل انحرافات جنسي

زيست شناسان اختلال در جفت 23 كروموزوم ها و عدم توازن ترشحات غدد ، مخصوصاً هورمونها را در بروز انحرافات جنسي مؤثر مي دانند .

روانشناسان معتقدند اكثر منحرفان جنسي به اختلالات و بيماريهاي رواني مبتلا هستند . شخصيت تلقين پذير ، ترس از درد و تحقير جنس مخالف و حس عدم كفايت از عوامل مهم فيتيشيسم مي باشند .

مرده پرستي نشانه بارز بيماري رواني است . حيوان بازي ممكن است نتيجه ي عادت از روابط قبلي با حيوانات باشد . بچه بازي كاملاً شناخته شده است اما مانند ساير انحرافات ناشي از رشد معيوب شخصيت است . اعتياد به الكل و جنون پيري از عوامل مؤثر در بچه بازي است .

انحرافات جنسي از دیدگاه جرم شناسی

اغلب مردم تصور مي كنند كه تمام بزهكاران انحرافات جنسي داشته و نيروي جنسي قوي تري دارند در صورتيكه تعداد قليلي از بزهكاران ، مبتلا به انحرافات جنسي هستند و نه تنها نيروي شهواني قوي ندارند بلكه گاهي نيز به ضعف قواي تناسلي دچار هستند .

عده اي نيز تعبيرات غلط در مورد انحرافات جنسي داشته و معتقدند كه منحرفان به تدريج به جنايات جنسي شديدتري دست مي زنند ، حال آنكه منحرفان معمولاً به نوع رفتاري كه سبب ارضاي جنسي آنها مي شود ادامه مي دهند و نوع جرائم ارتكابي آنان نيز به ندرت تغيير مي يابد .

همجنس بازي در اكثر قوانين جرم و براي آن مجازات تعيين شده است . مبتلايان به ساديسم مرتكب جرائم عليه اشخاص خصوصاً ضرب و جرح و قتلهاي فجيع مي شوند .

مازوشيسم ها با قبول زجر و آزار خود را قرباني نموده و به ديگران تهمت و افترا مي نمايند .

منحرفان فيتيشيسم اغلب مرتكب سرقت مي شوند . بچه بازها براي ارتكاب اعمال شنيع خود به زور متوسل و گاهي نيز با تهديد شفاهي يا با آزار و صدمات جسمي اطفال را مورد تجاوز قرار مي دهند .

زنا با محارم ، هتك ناموس ، هتك حرمت ميت ، عمل منافي عفت ، فحشا و قوادي و تشويق به عياشي طبق قوانين كيفري جرم و مجازات دارد .

پایان