مخم تعطیل شده به خدا

سلام به دوستای عزیزم واقعا ببخشید که یه مدتی نبودم دنبال  همین

بدبختیم بودم.از شما چه پنهون.فشار ها دیگه طاقا فرسا شده.

دولتم به جایی که بیاد بهترش کنه.همش گند میزنه به کار.همین سه چهار روز پیش که رفته بودم دکتر میگفت .قانونشون عوض شده"اخه قبلا برای عمل تایید پزشک قانونی کافی بود .حالا میگن جدیدا باید یکی از فقها باید تایید اصلی رو برای عمل بده.من موندم اخه ما ترنس ها چه جوری رومون میشه

جلوی یه اخوند نامحرم بکشیم پایین.

من دیگه اوسکول شدم از دست اینا.

حتما باید از زیر دست خودشون رد شیم.من که به دکتره گفتم خواب دیده خوش من جلوی یه اخوند لخت شم.راستی دوستای عزیزم که دیگه از نطرات ترکوندن.

راستی در جواب یکی از بچه باید بگم که هر کس که به پوشش و ارایش زنونه علاقه داره حتما باید پیش یه دکتر بره تا ازمایش بده.تاکید میکنم حتما.ولی این به این منظور نیست که حتما شما ترنس هستید.اخه خیلی از ترنس ها مرد که احساسات زنونه دارن.کاملا شبیه مرد ها هستن ولی میتونن ترنس هم باشن.اگه برید پیش یه دکتر متخصص حتما درست میشه.در کل یا این وری یا اون وری دیگه.

حالا بگذریم.در کل از دوستای خوبم ممنونم که خیلی با احساس هستن.تو پست های بعدی چند تا از داروهایی که ما ترنس ها مصرف میکنیم تا کاملا به جنس مخالف تبدیل بشیم رو میذارم.تا اگه بچه های  علاقه مند دوست داشتن بدونن.

 میدونید گرفتاری ما ترنس ها از کجاست؟جدیدا یه عده ادم خوب راهی بلد شدن برای اینکه بیان کثافت کاری های خودشون رو توجیه کنن میان میگم.

خوب چه کار کنیم ما ترنسیم. دست خودمون نیست.

این طوری شده که روی ما به شکل دیگه ای نگاه میشه.یه مشت ادم شهوت ران که برای ارضای خودشون این ادا ها رو در میارن.در حالی که ما ترنس ها تا اونجایی که من میدونم اخرین فکرشون تو دنیا سکسه.اینقدر مشکل رو سرمون ریخته که فکر سکسو نمیکنیم.من که خودم این طوریم.من میگم ادم باید عاشق بشه.با دستاش عشقو احساس کنه.نه اینکه از هر که سر کوچه بهش چشمک انداخت خوشش بیاد.انسان حتی اگه ترنس هم باشه.هنوز یه ادمه.دو هفته پیش پارک دانشجو با یکی از بچه ها یه سری زدم .اینقدر مثل خودم اونجا ریخته بود که نگو.ولی بعضی هاشونو جامعه له کرده .من به خدا دو بار اشکم در اومد.

ولی کاری نمیشه کرد.اگه این دولتو ول کنی اون لایحه عملو بر میداره.میگه هر چی ترنس هست اعدام کنید.

برای اینه که میگم مخم تعطیل شده.بیشترم نمینویسم چون میترسم بگید چقدر وراجه.

دیونه ی همتونم

 

داستان زندگی

یکی از دوستان تو نظرات گفته بود که بگید از کی فهمیدید که یه ترنسی و اینکه آیا آزمایشی برای فهمیدنش هست یا نه.

شاید اگه از هر ترنسی بپرسید که کی فهمید که یه تفاوتی با جنس خودش داره

یا اصلا جوابتونو نده یا اگر هم داد بگه دقیق نمیدونم.واقعا درست میگه ما هیچ وقت درست نفهمیدیم که یه ترنسیم .چون اصلا نمیدونستیم که ترنس بودن چه طوری و ادم باید چه رفتار یا شکلی داشته باشه.

من خودم به شخصه از زمانی که دوم راهنمایی بودم این احساس رو کردم که به رفتارجنس مخالف علاقه مندم .دوست داشتم بیشتر کارایی که جنس مخالفم انجام میدن یا دوست دارنو کنم.

مثلا ارایش میکردم" و در کل چیزی که از یه مرد انتظار میرفت رو نداشتم

این روال پیش میرفت و من اصلا اهمیت درستی بهش نمیدادم.اینو فهمیده بودم که یه تفاوت اساسی باید با من و بقیه بچه های هم کلاسیم باشه .ولی درست نمیدونستم.خانواده ها هم که بیشتر در این مواقع این کارا رو میذارن به حساب بچگی فرد .میگن وقتی بزرگ بشه درست میشه.

ولی برعکس من هر چی بزرگ تر میشدم بدتر هم میشدم.

یادمه اول دبیرستان بود که مدیرمون به خاطر ارایش و لباسم ازم خواست که والدینمو بیارم مدرسه تا باهاشون صحبت بشه.

والدینم اومدنو مدیر توضیحات  لازمه رو بهشون داد.ولی وقتی اومد خونه

هیچ خبری نبود که اصلا برای چی این کارو میکنی.منم گفتم شاید برای پدرو مادرم اهمیتی ندارم که روی این مسائل دقیق نمیشن.یا شاید این کارا اصلا بد نباشه که مدیر همش گیر میده.

تا سال سوم همین طور پیش رفت "به جرائت میتونم بگم بهترین سالهای عمرم همون دوران مدرسه بود.من با دوستای هم دورم کاملا متفاوت بودم با اونا مدرسه رو شروع کرده بودم.حالا اونا همه ظاهری مردانه داشتن .ولی من نه تنها ریش و سبیل در نیاورده بودم.بلکه نواحی سینمم درد میکرد این درد به طوری بود که شب ها اصلا نمیتونستم بخوابم.صدام نازک مونده بود و هیکل مردانه نداشتم.تا اینکه والدینم ناچار بردنم دکتر.دکتر یه سری ازمایش اولیه انجام داد مثل ازمایش خون و هورمون.

تازه اون موقع معلوم شد که چه بلایی سرم اومده.

دکتر پیشنهاد یه دکتر دیگه رو به خانواده ام داد که بریم پیش اون.

ما هم رفتیم و بعد از 5-6 ماه بدبختی و هورمون درمانی .دکتر گفت که باید عمل شی.تا جنس دقیقتو معین کنیم.اینجا بود که بدبختیم تازه شروع شد.

خانواده اصلا قبول نمیکردن.میگفتن همین طور که هستی خوبی.ولی خوب نمیشد باید درستش میکردم.

هرچی التماس کردم فایده نداشت.هنوزم معطل اینم که عمل کنم ولی خوب نمیشه چکار کنم.دکتر روانشناسی که پیششش میرم بهم گفت که خانواده ام رو قانع به عمل میکنه.ولی هنوز که نشدم.منم خودم شخصه با اینکه مورد ازار و اذیت قرار میگیرم یا مسخره میشم یا ترد.ولی در کل راضی ام.

این حکمت خداست.

 

جواب نظرات

درجواب یکی از دوستامون که نوشته ترنس بودن افتخار نیست.باید بگم شاید درست بگه.ولی بعضی وقتا ادما اینقدر از دست هم ناراحت میشن که ناچار هستن چیزایی که افتخاری برای ادم نداره رو جز افتخاراشون حساب کنن.در ضمن تا موقعی که ادم بیمار نباشه نمیتونه حال مریضی رو درک کنه.شما وقتی یک ترنس نیستید.چطوری نظر میدید که جامعه ما رو شناخته.شاید تو بعضی از شهرها این امر کمی عادی شده باشه.ولی تو بیشتر شهرها مثل یک معضل به ما نگاه میکنند.

یکی دیگه از دوستان هم پرسیده بودند از کی فهمیدی که یک ترنسی.تو کامنت بعدی داستانشو حتما مینویسم.شاید

دنیای بی تفاوت

واقعا من موندم .تو پست قبلیم یه نفر نظر داده بود که ترنس چیه.واقعا ما تو چه جامعه ای زندگی میکنیم.شاید به خاطر همینه که مردم هنوز درک درستی از ما ترنس ها ندارند.چه طور برای بیماری های دیگه اینقدر تبلیغ میکنن.ولی وقتی به ما میرسه میشن کاسه داغ تر از آش

میگن نه زشته درست نیست که این رو جز بیماری به حساب بیاریم.واقعا کی گفته ایران بهشت ترنس هاست.واقعا خول بوده طرف.اگه این طوری بود که بعضی از ما به خاطر ترد شدن از اجتماع و خانواده نمیرفتیم خود فروشی.در حالی که من کاملا مخالف این کار هستم.وهمیشه وقتی با دوستام هستم اونا رو به صبر کردن تشویق میکنم.

بیشتر خانواده ها هم که پاشونو میکنن تو یه کفش یا نباید عمل کنی یا اگه کردی دیگه خونه نیا.واقعا برای این جو متاسفم.به امید اون روز که به ما هم به عنوان یه مخلوق نگاه بشه نه یه موجود.